حالا درسته که دیگه سالی یه بارم به ویندوز سرک نمیکشیم اما بالاخره کاربرای تازه کار یکی از دغدغههاشون دسترسی به فایلای رو لینوکس از داخل ویندوز بوده و هست:) طبق معمول یه آدم(گروه) نابغه اینکارو برامون انجام شدنی کرده.
برای اینکار به برنامه Ext2read نسخه ۲.۲ احتیاج داریم. ویژگیهای جدید این پروژه هم به قرار زیر هست:
یه اینترفیس خوشگل و مامانی که با کیوتی طراحی شده.
خوندن پارتیشنای ext2 و ext3 و ext4
پشتیبانی از LVM2 (خدا پدر مادرشون رو بیامرزه)
پشتیبانی از فایلهای بزرگ در EXT4 ( که این قابلیت هنوز تست نشده)
کپی یه فولدر با تمام مخلفاتش به صورت بازگشتی
usb خارجی رو هم پشتیبانی میکنه (با پارتیشنهای ذکر شده!)
پشتیبانی از یونیکد
و در صورت داشتن مشکل با برنامه،از گذاشتن کامنت در وبلاگ این بابا کوتاهی نفرمایید.
دکمههای next و back هم تو نسخههای بعدی اضافه میشه
نمیدونم چرا هی بند کردم به این کرنل! شاید چون فک می کنم خیلی راحته و خیلیا از رفتن به سمت و سوش ترس دارن!
uname -a میگیرم تا مشخصات کرنل رو بهتون نشون بدم.
Linux linux-19gz 2.6.33-ck1 #1 SMP PREEMPT Mon Mar 1 16:21:28 IRST 2010 x86_64 x86_64 x86_64 GNU/Linux
این یه خط چند تا نکته داره بهمون میگه. یکی اینکه پردازشگر ۶۴ بیتی هست و همینطور کرنل. دیگه اینکه شماره کرنل ۲.۶.۳۳ هست. اون ck1 پسوندی هست که نشون میده با یه کرنل کامپایل شده از رو سورس سر و کار نداریم. بلکه ۱۳ تا وصله برای بالا بردن راندمان کرنل بهش اعمال کردیم. دیگه اینکه در تنظیمات کرنل، SMP و PREEMPT فعال هستند.
حالا ببینیم با این کرنل دستی کامپایل شده، لینوکس چه جایگاهی بین سیستم عاملای دیگه داره.
شرایط سختافزاری در هر سه سیستم عامل برابر و یکسان بوده و هر سه سیستم عاملها ۶۴ بیتی هستند. فرکانس کاری پردازشگر هم سه گیگاهرتز بوده (توجهی به فرکانسی که برای آیمک ثبت شده نکنید!) . و اما بر اساس امتیازی که گیگ بنچ داده، اسنو لئوپارد اپل قوی ترین سیستم عامل و ویندوز سون ۶۴ بیتی با اختلاف کمی از لینوکس رتبه سوم رو به خودش اختصاص داده. لینوکس با کرنل سفارشی و دست ساز هم تونسته رتبه دوم رو به خودش اختصاص بده. اما باید ریز بشیم و ببینیم لینوکس کجاها داره نسبت به مک و یا احتمالا نسبت به ویندوز میلنگه.
برنامه گیگ بنج ۴ دسته امتیاز کلی رو برای همه سیستم عاملها در نظر می گیره. هر دسته شامل تعدادی تست می شه.
این ۴ دسته عبارتند از integer، Floating point، memory، stream . جالب اینجاست که هر کدام از سیستم عاملها در یک دسته اول شدهاند. به جز اسنو اپل که در دو دسته مقام اول رو کسب کرده است.
برنده قسمت integer سون، برنده floating point و stream اسنو و دسته memory نیز لینوکس اول شده است.
یکی از قسمتایی که لینوکس عقب افتاده مربوط به تستای فشرده سازی نوشتهها و عکس (همینطور عمل عکسش) هست. حالا این ینی چی؟ببینید شما با چی نوشته ها رو فشرده می کنید؟جواب bzip2 است. من نگاه کردم دیدم آخرین نسخه این برنامه رو سوزه داره و بنابراین مشکل نسخه قدیمی برنامه نیست. پس مشکل کار کجاست؟
من تنها جایی که مشکل رو می بینم زمان خواندن و نوشتن اطلاعات بر روی پارتیشن هست! دوستان ببینید پارتیشنهای من از نوع LVM هست و نوع آن هم ext4 هست. نمی دونم! اما یه جورایی احساس می کنم عملکرد پایین خیلی از نتایج در لینوکس همین موضوع میتونه باشه:)
شاید به همین دلیل است که لینوکس در دسته حافظه اول شده. چون دراین بخش، فایل سیستم معنایی ندارد پس بهترین راندمان را لینوکس در همین نقطه از خود نشان میدهد. اما در بقیه قسمتها که به نوعی درگیر با هارد دیسک و فایل سیستم هستیم، عملکرد نسبت به اسنو اپل پایین تر است.
نکته مهم اینکه از ۲۱ تست، لینوکس فقط در ۴ تست Blowfish، mandlebrot، Read sequential و stdlib copy اول شده و اختلاف پیروزی در stdlib copy با ویندوز و مک به حدی بالاست که میشه گفت لینوکس داره تو خیلی از قسمتا ( رو سخت افزار من) ضعیف عمل می کنه وفقط به دلیل خوب کار کردن در یک بخش، ضعف در بقیه قسمتا رو به نوعی جبران می کنه:)
به نتایج که نگاه میکنیم، میبینیم، ویندوز تو خیلی از تستا اول هست ( ده تست از ۲۱) ! فقط چون تو چند تا تست مث blur image یا sharpen image سوتی های بدی داده، نتیجه رو حتی به لینوکس هم واگذار کرده:)
باز میگم، احتمال بالا خیلی از نتایج مربوط به این آزمایش، به خصوص آنهایی که با واحد گیگابایت در ثانیه اندازه گیری شدهاند، با عوض شدن فایل سیستم میتونه بهبود پیدا کنه.
و اما سه نکته برای کامپایل کرنل ۲.۶.۳۳ .
اول اینکه شما میتونید ۱۳ پچ اقای کولیواس را یک جا به کرنل پچ کنید. یکی از این پچها BFS است. یکی دیگه از پچهای خیلی مهم مربوط به Timer frequency از زیر مجموعه Processor type and features هست. که بعد از پچ کردن کرنل، میشه مقدارش رو از هزار هرتز هم بالاتر برد. مقدار نهایی ده هزار هست!! این فرکانس از نقاط اختلاف بر انگیز بین علما هست. یک سری میگن این عدد هر چی بالاتر باشه بهتره. یه سری میگن اگه این عدد بالا باشه، برق بیشتری مصرف می شه. پس تو لبتابا باید این عدد رو کمتر از هزار هرتز انتخاب کرد. یه سری هم میگن خیلی بزرگ انتخاب کردن این عدد میتونه منجر به ناپایداری سیستم شه:)) یکی از وصلهها باعث میشه پسوند ck به انتهای شماره کرنل اضافه شه :-D . یکی هم باعث بهبود در عملکرد preempt لینوکس خواهد شد.
برای اعمال پچ هم کافیه، پچ و سورس کرنل در یک دایرکتوری قرار داشته باشن(بعد از خارج شدن از حالت فشرده) . با اعمال دستور زیر هر ۱۳ تا پچ به کرنل وصله خواهند شد.
patch < patch-2.6.33-ck1 -p1
بعد هم به صورت عادی میشه کرنل رو کانفیگ و کامپایل کرد(اضافه کردن زمانبندی فرکانس یادتون نره) .
اما نکته مهمتر در مورد کرنل ۲.۶.۳۳ اینکه شما همه کارا رو درست انجام دادید. کار تموم شده. نوبت میرسه به نصب درایور کارت گرافیکی انویدیا.
جالبه بدونید درایور رسمی انویدیا موقع نصب به شما پیغام خطا خواهد داد. برای حل این مشکل شما باید از یک پچ استفاده کنید. این پچ رو اینبار به درایور انویدیا وصله پینه میکنیم:)) و ربطی به کرنل نداره:دی
برای اینکار بسته به درایور انویدیایی که دارید یکی از دو پچ زیر را دانلود کنید.
بعد از اینکه مطمئن شدید که پچ و درایور رسمی انویدیا در یک دایرکتوری قرار دارند، با یکی از دو دستور زیر (بسته به نسخه درایور) پچ رو اعمال کنید. توجه کنید درایور رسمی انویدیا باید مجوز اجرا شدن را نیز داشته باشد(chmod 777 NVidia.run)
که از این به بعد میشه با این درایور به صورت معمول کار کرد(sudo ./NVIDIA-Linux-x86_64-195.30-pkg2-custom.run).
و اما نکته آخر اینکه آخرین نسخه از درایور رسمی انویدیا ( NVIDIA-Linux-x86_64-195.36.08-pkg2.run ) به صورت رسمی منتشر شده! اما همچنان فک نکنم بشه رو کرنل ۲.۶.۳۳ نصبش کرد و باید منتظر پچ اصلاحیش باشیم:)
تتنشنال جئوگرافی تصاویر زیادی رو داره که این روزا همه جا بحثش شده. با دو تا اسکریپت زیر ، می تونید همه تصاویر نشنال جئوگرافی مربوط به سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ رو دریافت کنید.
برای شروع، اسکریپت مجوز اجرا شدن رو باید داشته باشه.
chmod +x /natgeo2008.sh
و بعد هم اسکریپت رو با دستور زیر اجرا میکنیم( باید به اینترنت متصل باشید!)
./natgeo2008.sh
توجه کنید که سایز تصاویر دانلودی برای سال ۲۰۰۸ (توسط اسکریپت)، ۱۲۸۰ در ۹۶۰ یعنی بالاترین سایز ممکنه رو شامل می شه.
اما سال ۲۰۰۹ تصاویر ۱۶۰۰ پیکسل (تنها سایز ممکن) رو براتون میگیره.
*تعداد تصاویر سال ۲۰۰۸ = ۲۲۶
* تعداد تصاویر سال ۲۰۰۹= ۱۷۰
یکی از مشکلات شایع بعد از نصب اوبونتو ۹.۱۰ نبود ویندوز در منوی گراب هست که این اتفاق به خاطر جدید بودن نسخه گراب هست.
کلا گراب دو با نسخه قبلی تفاوتهای زیادی کرده و پتانسیل بسیار بالایی برای انجام کارای باور نکردنی رو بدست اورده. اما امروز فقط میخوایم ویندوز رو به منوی گراب اضافه کنیم .
قبلش هم بهتره بدونید که در گراب دو دیگه فایلی به اسم menu.lst نداریم و جایگزین اون فایلی به اسم grub.cfg شده. اون cfg هم مخفف کانفیگوره.
حالا ما باید یک سری خطوط رو در انتهای همین فایل اضافه کنیم تا همه چی درست شه. شما کافیه خطوط رو از همینجا کپی کنید و بسته به پارتیشنی که ویندوز روی اون نصبه یه تغییر خیلی کوچیک روی اون اعمال کنید.
خط دوم به خاطر اینه که فایل مجوز نوشتن نداره و ما حتی با داشتن مجوز ریشه هم نمیتوانیم، اون رو ذخیره کنیم. حالا کافیه خطوط زیر رو به انتهای این فایل اضافه کنید.
# (2) Windows vista
menuentry “Windows seven” {
set root=(hd0,1)
chainloader +1
}
داخل گیومه عنوانی هست که شما در گراب خواهید دید. نکته کلیدی داخل پرانتز و اعداد جلوی hd هست. من ویندوز رو روی پارتیشن sda1 نصب کردم. پس این اعداد رو وارد کردم. شما با توجه به ۴ تا مثال زیر حتما متوجه میشید که باید چیکار کنید
اگه دقت کنید جلوی پارتیشنی که ویندوز روش نصبه در ستون boot یه ستاره وجود داره! البته از روی حجم پارتیشن هم میتونید متوجه شید که ویندوز روی کدوم پارتیشن نصبه:) من به پارتیشن ویندوز ۶۵ گیگ فضا اختصاص دادم که میشه همون گزینه اول
حالا شاید یکی روی سیستمش فدورا یا توزیع دیگهای نصب باشه. وقتی اوبونتو رو نصب میکنه شاید دیگه خبری از اون سیستم عامل نباشه. برای رفع این مشکل کافیه خطوط زیر رو به این فایل اضافه کنید.
menuentry “Other Linux” {
set root=(hd0,2)
linux /boot/vmlinuz (add other options here as required)
initrd /boot/initrd.img (if the other kernel uses/needs one)
}
خط دوم رو که توضیح دادم. باید پارتیشنی رو وارد کنید که اون توزیع روش نصبه . خط سوم و چهارم رو نیز باید با توجه به نکته زیر ویرایش کنید.
Fedora: vmlinuz and initrd.img
Suse: linux and initrd
Mandriva: vmlinuz and all.rdz
Ubuntu: vmlinuz and initrd.gz
Gentoo: gentoo and gentoo.igz
Knoppix: vmlinuz and initrd.img
Slackware: bzImage and initrd.img
Debian: vmlinuz and initrd.gz
که رنگ سبز نشانگر فایل کرنل و رنگ قرمز نشانه رم دیسک (Ram disk) هست. پس شما در خط سه باید آدرس فایل کرنل، و در خط چهارآدرس رم دیسک توزیع خودتون رو وارد کنید.
در ضمن رنگ منوها رو نیز می شه توسط دو خط زیر تغییر داد.
set menu_color_normal=white/black
set menu_color_highlight=black/white
که ما اونا رو به خطوط زیر تغییر میدیم.
set menu_color_normal=light-blue/black
set menu_color_highlight=light-cyan/blue
برای دونستن نام رنگها نیز کافیه به این آدرس مراجعه کنید.
با اینکه میدونم ایران در ارائه اینترنت پر سرعت یک رکورد دست نیافتنی رو تونسته بدست بیاره اما حیفم اومد این فیلم رو برای شما نذارم. فیلم زمانی معادل دو دقیقه داره و در اون شما دو نتبوک رو همزمان میبینید. یکی اوبونتو ۹.۱۰ آلفا و دیگری سون آرسی که هر دو در مرحله آزمایشی به سر میبرن. هر دو سیستم همزمان روشن و با هم دیگه نیز خاموش میشن .
زمانایی رو که هر سیستم عامل به اون میرسه رو من اینجا مینویسم. البته شما اونا رو در فیلم هم خواهید دید(نسخه روی یوتیوب).
۱- اولین اتفاق رو ما در اوبونتو شاهد هستیم. صفحه لاگین اوبونتو ظرف ۲۴ ثانیه برای ما ظاهر میشه
۲- ۵ ثانیه بعد هم خود دسکتاب اوبونتو رو میبینیم
۳- سه ثانیه هم زمان برای فعال شدن وایرلس باید صبر کنید
۴- و حالا سون بعد ۴۴ ثانیه بالا مییاد!
۵- زمانی که طول میکشه اوبونتو خاموش شه، فقط ۱۰ ثانیه هست.
۶- و در نهایت سون پس از گذشت ۲۰ ثانیه به خط پایان میرسه
اکثر کسایی که لینوکس کار میکنن، تو لیست سیستم عاملای گرابشون میشه نامی از ویندوز هم دید. اما حقیقت اینه که عوض شدن بین چند سیستم عامل اصلا کار راحتی نیست و به مرور که شما به لینوکس عادت میکنید، دل کندن از اون بسیار براتون سخت میشه. خوب راهی رو که خیلی از دانشمندان روزگار ما توصیه کرده اند استفاده از ماشین مجازی برای نصب ویندوز بوده ، به این ترتیب شما ویندوز رو کنار لینوکس میتوانید نصب شده داشته باشید. اما باید توجه کرد که در این روش ویندوز واقعا به صورت مجازی ساخته شده و دیگه شما از این ویندوز به صورت جدا از لینوکس نمیتوانید استفادهای کنید. یعنی اینکه خیلی از برنامه های سنگین رو به صورت مجازی نمیتوانید با کیفیت بالا اجرا کنید. خیلی از بازیهای سنگین در حالت مجازی به خوبی کار نمی کنند و اگر هم بکنند به کارت گرافیکی فوق العاده قوی احتیاج دارند. خوب راه حلی که میمونه اینه که شما همون ویندوزی رو که در کنار لینوکس به صورت فیزیکی روی هارد نصب دارید رو کاری کنید که در لینوکس به راحتی بالا بیاد. این کار مزایای خیلی زیادی داره. به عنوان مثال شما وقتی در لینوکس هستید، میتوانید برنامهای مث اتوکد یا بازی مث جیتیای رو بر روی ویندوز نصب کنید(بدون اینکه اونا رو روی سیدی یا دیویدی رایت بزنید) و بعد از نصب به ویندوز واقعی برید و اونا رو با قدرت تمام اجرا کنید. یا نه. شما میتوانید از برنامههای ویندوز روی لینوکس استفاده کنید. مث برنامه آیتیونز که نسخه تحت لینوکس نداره. و یا سافاری. یا اینکه شما در نظر بگیرید با این روش می توانید به کل فضای هارد دسترسی داشته باشید و این یعنی مدیریت بر روی کل هارد . شما میتوانید فایل های خودتون در لینوکس رو با ویندوز به اشتراک بگذارید. اگر پرینتر و یا مودمی دارید که با USB کار میکند و در لینوکس شما کار نمیکند با این روش میتوانید آن را راه بیندازید. خلاصه کلام اینکه مجازی سازی در عصر ما حرکتی است رو به پیشرفت و امروز شما قراره یه خورده از طعم این پیشرفت رو بچشید. خبرای این چند وقته رو هم که حتما شنیدید. همون کدای اهدایی ویندوز که مربوط میشه به مجازیسازی. بریم سر اصل مطلب.
شما برای استفاده از مجازی سازی به پردازشگرهای ۴ هستهای و حداقل دو هستهای احتیاج دارید. دقیقش اینه که یه قابلیتی تو بعضی از پردازشگرا و نه همه اونا هست که کارشون همین مجازی سازیه. یعنی شمایی که ۴ تا هسته دارین، دو تا یا یکی ازهستهها رو مثلا به ویندوز میدید. یه خورده از رم رو هم به اون اختصاص میدید. فضای هارد رو هم که قبلا به اینکار اختصاص دادید یا میدید.
برای استفاده از این نوع مجازی سازی ما به برنامه قدرتمند VMware احتیاج داریم. این برنامه نسخههای مختلفی داره. هم نسخه پولی هم مفتی. و نسخه برای لینوکس و ویندوز و مک و سرور و دسکتاب! ما نیازمند نسخه پولی ٍ لینوکس ٍ دسکتاب این برنامه :) هستیم. برای اینکار شما باید ابتدا از خود سایت نسخه VMware Workstation 6.5.2 v(نسخه لینوکس) رو دانلود کنید. برای دانلود از سایت رسمی باید عضو سایت بشید که کار بسیار راحتی هست. همه قسمتهای برنامه به جز قسمتی که مربوط به کار ما می شود برای مدت ۳۰ روز رایگان میباشد!! یعنی جای حساس کار یعنی همون مرحله شماره ده ازمون طلب سریال میکند:) پس شما یا باید برنامه رو به قیمت ۱۹۰ دلار از اینجا خریداری کنید و یا دل را به دریا زده و با سر هم کردن بهانههای واهی اقدام به دریافت این فایل کنید. بعدم این فایل رو بگیرید و در ترمینال لینوکس رها کنید و بعد هم یک اینتر نا قابل بزنید تا به شما سریال مخصوص برنامه داده شه. سریال رو در برنامه vmware در مسیر Help>Enter Serial Number وارد کنید. اسم و کمپانی هم عشقی یه چیزی بزارید. کمپانی برادران و شرکای قدیمی لینوکس :) خوب حالا داریم میرسیم به جاهای خوشگل کار.
توجه کنید اگر هارد شما هم مثل من از نوع ساتا و یا اسکازی میباشد باید مراحل زیر رو انجام بدید! پس اگر هاردی از نوع آیدیای دارید از این مرحله عبور کنید! کاری که ما در این مرحله قصد انجام اون رو داریم خیلی سادست! میخواهیم درایور همین هاردای ساتا و اسکازی رو که مخصوص برنامه ویام ویر هست رو در ویندوز نصب کنیم. پس باید وارد ویندوز شیم و درایور رو در ویندوز مث بقیه درایورا نصب کنیم. منتها این درایور قرار نیست هر موقعی بوت بشه. فقط موقعی قرار بر بوت شدن اون هست، که ویندوز با vmware بالا بیاد. برای همین ما یک پروفایل سخت افزار ایجاد می کنیم. که این پروفایل مثل منوی گراب، همون اول بوت شدن ویندوز هر دفعه به ما نشان داده میشه. ما باید پروفایلی رو که مخصوص برنامه vmware ساختهایم رو انتخاب کنیم. اگر به صورت عادی وارد ویندوز شدیم، اون پروفایل عادی رو انتخاب می کنیم! حالا که با اصول کار آشنا شدید، باید این درایور رو از این ادرس دانلود کنید. دقت کنید در صفحهای که باز میشه در قسمت Driver & Tools برنامه ای به اسم SCSI Disk Drivers وجود داره. این همون درایور اسکازی و ساتا هست و فرمتی هم که داره مربوط به فلاپی دیسکت میشه! این فرمت یه چیزی شبیه همون ایزو iso خودمون هست! برای باز کردنش در ویندوز هم به برنامه احتیاج هست! این برنامه هم فقط نسخه ۳۲ بیتی داره. الیته یک آدم خیری نسخه ۶۴ بیتی هم نوشته که نمی دونم مشکلاتی گویا داره! سایت برنامه اینه. خود برنامه نسخه ۳۲ بیتی هم اینه. سورس برنامه برای کامپایل در ویندوزای ۶۴ بیتی هم اینه! اینم همون فایلیه که یه آقایی برای نویسنده برنامه ارسال کرده و ادعا کرده با این فایل مشکل نسخه ۳۲ بیتی حل می شه و این نسخه رو سیستمای ۶۴ بیتی هم نصب می شه:) برای استفاده از برنامه هم کافیه این راهنمای تصویری رو یه نگاهی بهش بیندازید. اینا رو گفتم برای اینکه شما هم با مشقات راه اندازی این کار خوب آشنا بشید. جای نگرانی نیست چون من این برنامه رو قبلا گرفتم و محتویات اون درایور رو هم باز کردم! اونا رو شما میتوانید از اینجا به راحتی دانلود کنید. پس دیگه احتیاجی نیست برید درایور رو از سایت رسمی vmware به فرمت فلاپی دیسکت بگیرید و محتویان اون رو با فلاپی دیسکت و یا با برنامه های جانبی ببینید.
حالا می رسیم سر وقت نصب درایور در ویندوز اکس پی. برای اینکار ما باید قبلش یه پروفایل جدید سخت افزاری بسازیم تا این درایور فقط در پروفایل جدید بوت بشه و در حالت عادی ما نیازی به لود شدن این درایور نداریم. در ویندوز اکس پی شما باید مسیر زیر رو دنبال کنید. Panel > System > Hardware Profiles .
وقتی روی Hardware Profile کلیک کنید ، پنجرهای باز میشه، میتوانید پروفایلهای خودتون رو ببنید. که شما چون قبلا پروفایلی نساختید، فقط یکی دارید. بنابراین روی گزینه copy کلیک میکنیم، تا یه پروفایل از روی اونی که داریم ساخته بشه و اسم اون رو به physical یا VM تغییر میدیم. نام اون پروفایل اصلی رو هم با کلیک بر روی rename به native تغییر میدیم. روی گزینه wait until i selected a hardware profile کلیک میکنیم تا این دو پروفایل در همون آغاز بوت شدن ویندوز اکس پی به ما نشون داده بشه. ما وقتی ویندوز رو از طریق ماشین مجازی بوت میکنیم، پروفایل vm و هرگاه به صورت عادی اون رو بالا مییاریم، باید پروفایل native رو انتخاب کنیم.
برای نصب درایور بایستی از داخل کنترل پنل، بر روی Add hardware کلیک کنید. در این مرحله ویندوز سعی میکنه به صورت اتوماتیک سخت افزار جدید رو شناسایی کنه و ما چون چیز جدیدی نداریم، هیچ چیزی برای ما پیدا نمی کنه. ما هم به دروغ (چیزی که این روزا زیاد شده!) به ویندوز میگیم که سخت افزار رو خودمون نصب کردیم ! گزینه add a new hardware device رو انتخاب و نصب به صورت دستی manually را انتخاب میکنیم و بعدم show all devices تا همه چیز رو بتونیم ببینیم. شما بر روی have disk کلیک کنید و بعدم مسیر درایوری رو که دانلود کردید رو بدید تا درایور جدیدتون در لیست device manager نشون داده بشه. حالا بر روی همین درایور جدید نصب شده که کنارشم یه علامت تعجب کوچیک هست و اسمشم VMWare SCSI Controller هست یه دابل کلیک کنید تا یه صفحه براتون باز شه. در زیر device usage بر روی “Do not use this device in the current hardware profile” کلیک کنید تا این درایور جدید در پروفایل اصلی (native) فعال نشه. خوب دیگه کار ما با ویندوز تمومه. حالا میتوانیم به لینوکس برگردیم.
از این مرحله به بعد کار بین هاردای ide و ساتا مشترک هست. برنامه vmware را به دلیل اینکه باید بتونه فایل /dev/sda رو بخونه و روی اون تغییرات ایجاد کنه در ترمینال با دستور sudo اجرا کنیم. روش دیگری هم وجود داره که نمیدونم چرا برای من جواب نمیده! و اون اینکه چون این فایل متعلق به گروه disk در لینوکس هست. شما میتوانید کاربر خودتون رو عضو گروه disk کنید. با این روش دیگه نیازی به وارد کردن دستور sudo هم نباید باشه که البته این روش برای من جواب نداد:( اما حالا وقتی برنامه vmware رو باز کردید باید چه کنیم؟! خیلی ساده تصاویر زیر رو دنبال میکینم.
۱- file > new و کلیک بر روی Virtual Machine
۲- custom و بعد next و بعد هم گزینه I will install the operating system later رو انتخاب کنید. نوع دقیق ویندوز روهم در صفحه بعد (۳۲ بیتی و ۶۴ بیتی بودنش) انتخاب کنید. و بعد هم next
۳- در این مرحله باید یه اسم به ویندوز بدید. مسیری که ویندوزقراره در اون نگهداری بشه روهم باید تعیین کرد. در این اینجا میتوانید همون نامهای پیشفرض رو دست نزده بگذارید و روی next کلیک کنید.
۴- اگر پردازشگر ۴ هستهای دارید، در این مرحله دو هسته رو به ویندوز اختصاص بدید، اگرم دو هسته ای و یا کمتر هست، یه دونش رو به ویندوز بدید.
۵- مقدار حافظه مورد نظر خودتون رو به سیستم بدید. میزان حداقلی رو خود برنامه برای ویندوز در نظر میگیره.
۶- نوع شبکه رو NAT انتخاب کنید.
۷- نوع آداپتور اسکازی رو روی همون BusLogic بگذارید بمونه.
۸- سومین گزینه یعنی Use a physical Disk رو انتخاب میکنیم.
۹- در این مرحله شما باید دیسکی را که ویندوز روی آن نصب می باشد را به برنامه بدهید. من یک هارد بیشتر ندارم و نام آن sda می باشد. شما اگر دو هارد دارید، واگر ویندوز روی هارد دوم نصب میباشد باید نام sdb را به برنامه بدهید. در این مرحله ما گزینه use entire disk را انتخاب میکنیم.
۱۰ – در مرحله آخر هنگام کلیک بر روی Finish اگر دسترسی روت نداشته باشید، برنامه به شما پیغام خطا میدهد.
خوب مبارک است. حالا شما نیز میتوانید از داخل لینوکس ، ویندوز اکسپی رو بالا بیاورید. فقط مراقب باشید هنگامی که گراب به شما نشان داده میشود، وارد ویندوز اکسپی شوید! یه موقع شیطون اگر گولتون زد و وارد ویندوز دیگهای مث سون و یا خود اوبونتو شدید حتما با صفحه مرگ روبهرو می شید و احتمال خرابی بسیار بالاست(البته خود ویندوز دوباره میتونه خودش رو تعمیر کنه). یادتون باشه هنگامی که قصد استفاده از ویندوز رو دارید ، پارتیشنی که روش قرار داره به سیستم مانت نباشه. در منوی گراب بعد یک زمان معین شما وارد اوبونتو میشید. برای ا ینکه تصادفا وارد اوبونتو نشید میتوانید به مسیر گراب در دایرکتوری boot بروید و با ادیتور vi و با مجوز root فایل menu.lst رو ویرایش کنید. برای اینکار کافیست در پشت timeout یک # قرار بدیدو فایل رو ذخیره کنید.
دوستان من هر کاری کردم ویندوز سون رو نتونستم به این روش بالا بیارم! علت، عدم امکان ساخت دو پروفایل سختافزاری در ویستا و سون هست! کسی ایدهای در مورد ویستا و سون داشت خوشحال میشم بگه.
منابع بر اساس تاریخ اکتشاف:
۱- این راهنما برای نسخههای قدیمی vmware بوده و تمام کارایی که الان گرافیکی شده، اون زمانا میبایست دستی در برنامه اعمال مي کردیم. دو عکس مربوط به تنظیم پروفایل در ویندوز رو از این منبع تو وبلاگ اوردم.
۲- این راهنما هم تمام کارای لازم برای هاردای ide رو گفته! کسایی که هاردشون ساتا باشه از این راهنما نمیتونن استفاده کنن. بقیه عکسا رو هم از این وبلاگ کش رفتم. ایدههای اولیه برای انجام این کارا رو این دو وبلاگ به من دادن :) اما منبع زیر، خدمت بزرگی به کسایی که هارد ساتا دارن کردش!
۳- این منبع شما رو به دیدن یه فیلم دعوت میکنه:) فیلم به دلیل سیاستهای کثیف مخابرات برای من دسترسی بهش از راه عادی امکان پذیر نبود! اما نکته جالب اینکه صحبتای داخل فیلم روهم سایت در اختیار کاربراش گذاشته بود!
۴- اینجا هم که تقریبا تمام مراحل عملی کار رو از اون بدست اوردم ، همون متن مو به موی فیلم هستش
۵- اینم خود فیلم هست که برای شما رو یه سرور دیگه آپلود کردم. حجم فیلم ۲۵ مگی می شه
۶- اینم محل نگهداری برنامه اپن سورس، برای دیدن محتویات فلاپی دیسکت هست! حالا ما هی به رفیقمون گفتیم آقا فلاپی دیسکت نخر! کو گوش شنوا!؟ البته دیگه شما نیازی به دانلود این برنامه ندارید.
۷- اینم راهنمایی هست که چطور از برنامه بالا در ویندوز استفاده کنیم!
۸- منبع اون سریال نامبر برنامه هم تورنت بود :)
به چند دلیل: ۱- مایکروسافت در ویندوز سون، والپیپرهای زیبایی کار گذاشته ۲- والپیپرهای ویندوز سون فوقالعاده زیبا هستند ۳- مایکروسافت با ۴۰ مگ والپیپر، مردم دنیا را رنگ کرد
حرف آخر: همه والپیپرای خوشگل و رنگی مایکروسافت رو کردم تو یه فایل و اونا رو
اگر این روزها سری به بازارهای معروف تهران همچون بازار رضا و پایتخت بیندازید به وفور در آنها اجناس به اصطلاح اوریجینال را پیدا خواهید کرد. اجناسی که مشخصه اصلی آنها قیمت بالای آنهاست و البته درون بستهای شکیل که گاه ابعاد آن از جعبه کیس، نیز بزرگتر میشود! ویندوز ویستایی را با قیمت ۱۶۵ هزارتومان درون جعبهای زیبا تصور کنید و جالب آنکه اگر بخواهید ویندوز با sp1 رایگان تهیه کنید با قیمت نجومی ۲۲۰ هزار تومان نیز برخورد خواهید داشت! نسخه ویندوز هم بماند که معلوم نیست آیا ultimate هست یا خیر!؟ و یا کافیست به بازار پر رونق انتیویروسهای اصل نگاهی بیندازید که با قیمتهای سرسامآور ۳۰ الی ۶۰ هزار تومان، به فروش میرسند(فقط برای استفاده شخصی و فقط یک سال). و این حکایت از وجود تقاضایی بالا در بازار ایران دارد! بازاری که مردم آن هنوز طعم خوش کینگ زیر زبانشان مزه میکند:( این روزها همه خود را برای مهاجرت به ویندوز سون آماده میکنند و افسوس من برای مالباختگانی که ۱۶۰ هزار تومان از پول خویش را بابت ویستا دور ریختهاند و میریزند، دو چندان میشود چرا که شما به مدت یکسال حق استفاده از ویندوز ۷ را به صورت رایگان دارید! والبته چه ترفندی بهتر از این برای سرکیسه کردن و به دام انداختن افراد ناآگاه.
ادعا شده این ویندوز قرار است جانشین لینوکس روی نتبوکها شود و شاید یکسال رایگان بودنش از همین موضوع نشئت میگیرد. آری. این نسخه از ویندوز عزم خود را جزم کرده تا خود را بر روی لینوکس تحمیل کند. سیستمی که گوی رقابت را در حوزه نتبوکها از مایکروسافت پر ادعا ربوده. اما اینجا بحثی پیش میآید و آن اینست که بعد یکسال قرار است چه کلاهی سر مشتری گذاشته شود؟ شمایی که فکر میکنید ویندوز سون خوب است و آروزی داشتن سیستمی میکنید که روان آن را اجرا کند، مایکروسافت چه چیزی را برای شما به ارمغان آورده؟ بگذار بگوییم که ویندوز سون زیباست و البته راحت! اما به قیمتی بالا. شما باید هزینه ویندوز را بپردازید. هزینه آنتیویروس بدهید و تازه متوجه شوید که دنیا اسیر کرم نیز هست. دنیا هکرهای کلاه سیاه هم دارد و برای مبارزه با هر یک از آنها بایستی لیستی بلند از نرم افزارهای گران قیمت را تهیه نمایید. وهمچون دانشگاه آزاد که پول پارو میکند زحمت خرید لایسنس یک ساله مکآفی را تقبل نمایید! سون به گمانم آن سیستم عامل ایدهآل شما نیست چون شما حداکثر کاری که میکنید گشت و گذار در اینترنت و دیدن فیلم و گوش دادن به موسیقی است پس چرا بیخود خود را وابسته به ویندوز نشان میدهید؟ بارها شنیدهام افرادی را لب به سخن میگشایند و حرف از رشد و نمو تک تک سلولهای بدنشان با ویندوز ۹۸ و اکسپی و نورتون با آن چهره سبزش میزنند! من به شما میگویم بیخیال آنها شوید. لینوکس آن چیزیست که شما میخواهید. شما که نمیخواهید در ویندوز سون فقط نقاشی کنید؟ و یا با ماشین حساب آن، دو دو تا چارتا کنید!؟ بیایید کمی منطقی باشیم! ویندوز برای کسی ساخته شده که زندگی و منبع درآمدش از طریق کار با برنامههای سنگینی همچون اتوکد، تریدیمکس و کلا برنامههای گرافیکی فوق سنگین تامین میشود که نمونههای مشابه آن در لینوکس چنگی به دل نمیزنند. البته من با آن دسته از افراد مخالفم که کار با هیچ یک از این برنامهها را بلد نیستند و باز میگویند چرا این برنامهها بر روی لینوکس نصب نمیشود!؟ جواب من به آنها اینست که شما میتوانید از همین ابتدا شروع به یادگیری گیمپ کنید.البته وقتی شما به خیل ناچیز استفاده کنندگان از لینوکس بپیوندید، اولین نتیجهی آن اینست که بالاخره لینوکس بر روی بیش از ده درصد از دسکتابهای کاربران نصب خواهد شد. شرکتها مجبور خواهند شد برای جلوگیری از کم شدن حاشیه سود خود، برنامههای خویش را تحت لینوکس به کرنش وا دارند! و این یک اجبار است. آنها مجبورند بخشی ازسود خویش را به توسعه دهندگان لینوکس جهت ایجاد شدن این سازگاری بدهند.
امروز لینوکس خانه و ماوای بیش از یک درصد از کامپیوترهای موسوم به دسکتاب است. اتفاقی که برای بار اول در طول تاریخ حیات لینوکس شاهد آن هستیم. البته تا پیش از این لینوکس در فتح سرورها کاملا موفق بوده و امروز وارد جبههای شده که به گمان خیلی سود آوری چندانی برای توسعه دهندگان لینوکس ندارد و به همین دلیل میگویند توسعه لینوکس در بخش دسکتابها با شکست رو به رو خواهد شد. اما در جواب به آنها باید گفت اگر شما امروز به جشنی که لینوکس آغازگر آن بوده بپیوندید، باعث افزایش بیشتر سهم لینوکس در دنیا خواهید شد و این همان برگ برنده است. برگی که ویندوز با ارائه سون به صورت رایگان قصد سوزاندن آن را دارد. سون اصلا برای خراب کردن این جشن بزرگ آمده:( اما لینوکس پیش میرود همانطور که گنو و جامعه حامی اپن سورس پیش میرود. چندی پیش زمزمههایی در مورد رفتن و یا نرفتن به سمت گنوم سهشروع شده بود و امروز این خبر رنگ بیشتری به خود گرفت. توسعه دهندگان این دسکتاب تصمیم گرفتند به سمت گنوم ۲.۳۰ و یا همان سه پرواز کنند و البته مهم نیست که اسم این نسخه چه خواهد بود! مهم اینست که قابلیتهایی دارد بزرگ. آنها از شما خواستهاند هر آنچه از یک دسکتاب ایده آل انتظار دارید، به زبان آورید. هر آرزویی که از یک دسکتاب دارید را به رشته تحریر در آورید. آنها میخواهند فکرهای بلند داشته باشید. آنها از شما میخواهند برنامه نویسی را با آنها آغاز کنید و در دنیای برنامه نویسی گنوم جدید با آنها شریک شوید. آنها دنبال افرادی هستند که برای آنها مجله بنویسد! دنبال ایده هستند. دنبال نوآوری. و البته دنبال افرادی هستند برای عملی کردن این ایدهها.
لینوکس همان چیزیست که در وصفش گفتند:اگر راه حلی برای مسئلهای در لینوکس وجود ندارد، حتما صورت مسئله غلط است. و این نه نشان از خودخواهی لینوکس بلکه نشان از تعداد بالای توسعه دهندگان است. با کمک هم گنو و لینوکس را ساختند و هر چیزی را که به آن فکر میکردند، در عمل رنگ واقعیت دادند. در کدام سیستم عامل شما با یک راست کلیک عمل کانورت فایلهای خود را انجام میدهید؟ در کدام سیستم عامل شما وضعیت استتوس خود را به هر شکلی که دوست دارید تغییر میدهید؟ در کدام سیستم عامل شما صدها بار سیستم عامل خود را عوض میکنید بدون آنکه نگران از دست دادن اطلاعات خود باشید؟ بدون آنکه نگران از دست دادن بوکمارکهای خود باشید؟ در کدام سیستمعامل شما دوستان خود را دعوت میکنید تا ویروسهای درون فلش را با خیالی آسوده پاک کنند؟
امروز فکر توسعه دهندگان لینوکس این شده که چگونه کاربران را وادار به مهاجرت به سمت لینوکس کنند! همین دلیل باعث شده مشتاقانه هر ایدهای را که تصورش را کنید در لینوکس عملی کنند. آنها برای شما حتی حاضرند سیدی رایگان به در منزل بفرستند! و من خندهام میگیرد چگونه هنوز سهم لینوکس تازه به یک درصد رسیده است و از آن فراتر نرفته است!؟ آیا واقعا سهم لینوکس در این دنیای به این بزرگی فقط یک درصد است!؟ آیا همه این ۹۹ درصد کارهای سنگین و محیرالعقولی را انجام میدهند که توان انجام آنها در لینوکس وجود ندارد؟
در واقع من چند روزی است حرص میخورم از رشد قارچ گونه وبلاگهایی که کارشان شده تبلیغ ویندوز! تبلیغچی بودن آن هم برای دستگاه بزرگ تبلیغاتی مایکروسافت. مایکروسافت و رییس آن بیلی و بالمر آنقدر پول دارند که آگهی محصولات خویش را انجام دهند و نیازی به اینگونه تبلیغات را حس نميکنند! با نگاهی به این وبلاگها سریع متوجه نگاه سودجویانه اکثر این وبلاگها میشویم! انها نگاه انحصار طلب مایکروسافت را به ارث بردهاند. آنها میخواهند از نوشتن، پول در بیاورند! هر یک به طریقی. یکی از طریق گذاشتن آگهی، دیگری از طریق فروش ویندوز سون! یکی میخواهد پیج رنکش در گوگل بالا رود. امروز نمیدانم چه شد در ذهن من رابطهای بین رشد بسیار سریع و قارچ گونه این وبلاگها و از طرفی ازدیاد کالاهای به اصطلاح اوریجینال ویندوز ایجاد شد!؟ آیا به راستی رابطهای بین صاحبان این سایتها و این دلالان وجود ندارد؟! وقتی در موضوع ریز میشویم، این سوال برای ما ایجاد میشود که چرا باید سایت گزارش باگ اوبونتو در ایران توسط مخابرات ف*ی*لتر (لانچپد) شود در حالیکه اطلاعات ما در ویندوز سون از تونل و مجرای شرکت فخیمه مایکروسافت آزادانه عبور کند!؟