امانوئل و بقیهی همکارانش به خاطر مشکل کوچکی بایستی بعداظهری در دفترشون میموندن در حالی که خیلی راحت میتوانستند از اون بیرون برن! مشکل در آهنی بود که تازه نصب شده بود و فقط از داخل باز میشد. از صبم هر چی به قفل ساز زنگ میزدن با پیغام ” صندوق پستی پر هست و لطفا بعدا تماس حاصل فرمایید” روبهرو میشدن! شوخی شوخی داشت بعداظهر میشد و باید یکی در دفتر ، شب رو صب میکرد! تا اینکه امانوئل قصهی ما فکری به ذهنش رسید. کافی بود یک رباتی ، از داخل ،کلید رو بزنه تا در باز بشه. اینجا بود که بهترین راه حل به ذهن آدمک قصهی ما رسید . راه حل چند تا کارتن ، یک دستگاه پیسی و الیته یه سیستم عامل قوی به اسم لینوکس بود.
فردا صبح که همکاران از امانوئل خواستند در رو باز کنه ، اون ابتدا فنجون قهوش رو زمین گذاشت و بعد سراغ کامپیوترش رفت و کارای زیر رو انجام داد:
۱- اتصال به دفتر از طریق ویپیان
۲- اتصال به پیسی پشت در، از طریق ssh
۳- اجرای دستور ~# eject /dev/scd0 در ترمینال
و در نهایت یک اینتر ساده.
دیدگاهتان را بنویسید